تأملاتی درباره قرن اول عصر تشکیلاتی
Description:
«تأملاتی درباره قرن اول عصر تشکیلاتی» از بیت العدل اعظم، یک قرن رشد و پیشرفت معنوی در جامعه بهائی را برجسته می‌کند. این نامه سفر را با طلوع خورشید مقایسه می‌کند و بر وحدت، استقامت و تغییرات اجتماعی تأکید دارد. به درخشانی تکامل ایمان بهائی را از آغازهای فروتنانه تا تأثیرگذاری جهانی نشان می‌دهد، بر شجاعت در رویارویی با مشکلات و آینده‌ای امیدبخش و متحد تأکید دارد. فراتر از یک مطالعه، دعوتی است برای پیوستن به یک جنبش جهانی تحول‌آفرین.

تأملاتی درباره قرن نخست عصر تشکیلاتی

از جانب خانه عدل اعظم


28 نوامبر 2023

به بهائیان جهان

دوستان دردانه ما،

در 27 نوامبر 2021، در میانه شب تار و ساکت، نزدیک به ششصد نماینده از مجامع ملی روحانی و شوراهای منطقه‌ای بهائی، همراه با اعضای خانه عدل اعظم و مرکز بین‌المللی تعلیمات، و همچنین کارکنان مرکز جهانی بهائی، گرد آمده بودند تا با جلال و وقاری شایسته، در حرم مقدس او، صدمین سالگرد رحلت عبدالبهاء را بزرگداشته و ادای احترام کنند. در طول آن شب، با گردش کره زمین، جوامع بهائی در سرتاسر جهان نیز در محلات و روستاها، شهرها و شهرک‌ها، با احترام و اخلاص به جمع شدند تا به شخصیتی بی‌مانند در تاریخ دینی ادای احترام کنند و در عین حال برای قرنی از دستاوردها که خود او به حرکت درآورده بود، تعمق کنند.

این امت—مردم بهاء، عاشقان عبدالبهاء—که اکنون به میلیون‌ها نفر قوت یافته‌ است، امروز به صد هزار مکان در 235 کشور و منطقه گسترده‌ شده‌ است. از پس پرده ناشناسی بیرون آمده و جایگاه خود را بر صحنه جهانی باز کرده است. شبکه‌ای از هزاران نهاد، از سطح پایه تا بین‌المللی، پا گرفته است که اقوام مختلفی را در هدف مشترکی برای بیان تعالیم بهاءالله در مورد تحول معنوی و پیشرفت اجتماعی متحد کرده است. در بسیاری از مناطق، الگوی بنای جوامع محلی پویا هزاران و در برخی، ده‌ها هزار نفر را در بر گرفته است. در چنین شرایطی، شیوه‌ای نوین از زندگی شکل گرفته است که با ویژگی‌های عبادی‌اش شناخته می‌شود؛ تعهد جوانان به تحصیل و خدمت؛ گفتگوی هدفمند میان خانواده‌ها، دوستان، و آشنایان پیرامون مسائل معنوی و اجتماعی؛ و تلاش‌های جمعی برای پیشرفت مادی و اجتماعی. متون مقدس این ایمان به بیش از هشتصد زبان ترجمه شده است. بنای مشرق‌ الاذکارهای ملی و محلی نویددهنده ده‌ها هزار مراکز آینده ای است که به عبادت و خدمت اختصاص یافته‌اند. مرکز معنوی و اداری جهانی ایمان در عرض دو شهر مقدس عکا و حیفا برپا شده است. و با وجود محدودیت‌های آشکار و بیش از حد کنونی جامعه که از نظر آرمان‌ها و بلندترین امیدهایش مورد بررسی قرار گرفته—همچنین فاصله‌ای که از دستیابی به هدف نهایی‌اش، تحقق وحدت بشریت—منفصل است، منابع، ظرفیت نهادی، قابلیت خود را برای حفظ رشد و توسعه نظام‌مند، ارتباط با نهادهای همفکر، و تاثیر سازنده و مشارکت در جامعه به اوجی بی‌سابقه از دستاوردهای تاریخی رسیده است.

چه قدر دور شده ایمان از آن لحظه، یک قرن پیش، زمانی که عبدالبهاء از این دنیا رفت! در سپیده‌دم آن روز غم‌انگیز، خبر از رحلت او در سراسر شهر حیفا پخش شد و دل‌ها را به اندوهی عمیق غرق کرد. هزاران نفر برای تشییع جنازه او گرد آمدند: جوان و پیر، اشراف و عوام، مقامات مشهور و عموم مردم—یهودیان و مسلمانان، دروزی‌ها و مسیحیان، به علاوه بهائی‌ها—جمعیتی که شهر تا آن زمان چنین مراسمی را به چشم ندیده بود. در نگاه جهان، عبدالبهاء یارای صلح جهانی و وحدت بشریت بود، حامی مظلومان و مروج عدالت. برای مردم هر دو شهر عکا و حیفا، او چون پدر و دوستی دلسوز، مشاور حکیم و پناهگاهی برای همه نیازمندان بود. در مراسم تشییع او، عبارات پرشوری از عشق و مرثیه‌خوانی سر داده شد.

البته، به طور طبیعی، بهائی‌ها بودند که فقدان او را به شدت احساس کردند. او هدیه گرانبهایی بود که توسط ظهور خدا برای هدایت و حمایت آن‌ها ارزانی داشته شده، مرکز و محور پیمان نامتناهی و جامع بهاءالله، الگوی کامل تعالیم او، تفسیرگر بی‌خطای کلام او، جلوه‌گاه هر آرمان بهائی. طی عمرش، عبدالبهاء به خدمت خستگی‌ناپذیر به بهاءالله پرداخت و امانت مقدس پدرش را به طور کامل به انجام رساند. وی دانه پربهایی که کاشته شده بود را به خوبی پرورد و محافظت کرد. او موجبات گسترش امر در غرب را فراهم آورد و در آنجا مهد اداره امر را برپا کرد. قدم‌های ایمانداران را محکم کرد و جمعی از قهرمانان و اولیای خدا را یاری رساند. با دستان خود، قداست پیکر باب را در مقبره‌ای که در کوه کارمل ساخته بود دفن کرد، به عنایت و نیکوکاری دو حرم مقدس پرداخت، و بنیاد مرکز اداری جهانی ایمان را گذاشت. او امر را از دشمنان صریح و پنهان محافظت کرد. وی میثاق‌نامه‌های گرانبهایی را برای اشتراک تعالیم بهاءالله با تمامی مردمان در سرتاسر جهان و همچنین میثاق‌نامه‌ای که به وجود آوردن و به حرکت درآوردن فرآیندهای نظم اداری را فراخواند، آشکار ساخت. عمر او تمامی دوران عصر قهرمانی‌ که با اعلام امر باب آغاز شد را در بر گرفت؛ عروجش عصر جدیدی را وارد کرد که ویژگی‌هایش برای باورمندان هنوز ناشناخته بود. چه بر سر دوستان او خواهد آمد؟ بدون او، بدون هدایت مداومش، آینده‌ای‌ نامعلوم و تیره به نظر می‌رسید.

خبر رحلت عبدالبهاء موجب ویرانی نوه‌اش شوقی افندی شد که از تحصیلاتش در انگلستان به سرزمین مقدس شتافت، جایی که با ضربه دومی متحیر کننده روبرو شد. عبدالبهاء او را به عنوان ولی امر و ریاست ایمان معرفی کرد، دنیای بهائیان را به امانت او سپرد. در اندوه و عذاب، اما با عنایت همیشگی دختر دلبند بهاءالله، بهیه خانم، شوقی افندی بار سنگین مسئولیت خود را بر دوش کشید و شروع به بررسی شرایط و چشم‌اندازهای جامعه نوپای ایمان کرد.

اعلامیه معین شدن شوقی افندی به ولایت امر با احساساتی از راحتی، شکرگزاری، و بیعت باورمندان پذیرفته شد. اندوه جدایی‌شان از مولا به وسیله اطمینان‌هایی در وصیت‌نامه‌اش که او آن‌ها را تنها نگذاشته است کاهش یافت. با این حال، عده‌ای بی‌وفا، با این حال، از وارث انتخاب‌شده عبدالبهاء چالش کردند و، برانگیخته شده توسط جاه‌طلبی‌ها و خودبزرگ‌بینی خود، علیه او قیام کردند. خیانت آن‌ها در آن لحظه حساس انتقال با مکر تازه‌ دشمنان اعلام‌شده مولا تشدید شد. با این وجود، اگرچه تحت فشار شدید از چنین اندوه و آزمایش‌هایی و در برابر سایر موانع عظیم، شوقی افندی شروع به تحریک اعضای جوامع بهائی پراکنده در سراسر جهان کرد تا کار عظیم بنیان‌گذاری نظم اداری را آغاز کنند. افراد که قبلاً توسط شخصیت بی‌مانند عبدالبهاء به فعالیت آمده بودند به تدریج شروع به هماهنگی تلاش‌های خود در یک مشروع مشترک تحت هدایت صبور اما مصمم ولی‌امر کردند.

پس از تاسیس خانه عدل اعظم، فرآیند مشارکت در گفتگوهای جامعه توسعه بیشتری پیدا کرد. در لحظات مناسب، خود خانه عدل اعظم برای گسترش گسترده اصول ایمان اقداماتی انجام داد، همانطور که در پیام خود خطاب به مردم جهان، “وعده صلح جهانی” نشان داده است. جامعه بین‌المللی بهائی موقعیت خود را در سازمان ملل متحد تقویت کرد و در نهایت در دهه ۱۹۷۰ با چندین آژانس ملل متحد ارتباط رسمی‌تری برقرار کرد. این جامعه بیانیه‌هایی در مورد امور جهانی منتشر کرد و فضای منحصربه‌فردی برای تعامل با دولت‌ها و سازمان‌های غیر دولتی ایجاد کرد. این جامعه که توسط آن‌هایی که با آن مرتبط بودند به عنوان بدون دستور کار خودخواهانه و کار کردن برای بهبود وضعیت همه مردم شناخته شده بود، در گونه‌های مختلف سمپوزیم‌های بین‌المللی نقش سازنده‌ای ایفا کرد، از جمله در کنفرانس محیط زیست و توسعه پایدار در ریو دو ژانیرو، کنفرانس جهانی زنان در پکن، اجلاس جهانی برای توسعه اجتماعی در کپنهاگ، و انجمن هزاره در نیویورک. پس از انقلاب ایران و تجدید آزار بهائیان در ایران، چندین جامعه ملی مجبور به ورود به گفتگوی نزدیک‌تر با دستگاه‌ها و نهادهای ملی و بین‌المللی شدند. انها در نتیجه دفاتر ملی امور خارجی را برای تقویت تلاش‌ها در سطح بین‌المللی برای دفاع از ایمان تاسیس کردند.

با آغاز قرن بیست‌ویکم، پیشرفت ارگانیک امر شرایطی برای مشارکت سیستماتیک‌تر در گفتگوهای جامعه ایجاد کرده بود. وب‌سایت‌های بهائی بین‌المللی و ملی به طور چشمگیری ارائه تعالیم را در زمینه‌های مختلف گسترش دادند.

مؤسسه مطالعات در رفاه جهانی برای انجام تحقیقات در مورد مفاد تعلیمات بهاءالله برای مسائل اجتماعی فوری تاسیس شد؛ با گذشت زمان همچنین این مؤسسه کارگاه‌هایی را برای افزایش درک و توانمندی دانشجویان دانشگاهی بهائی آغاز کرد. کارهای جامعه بین‌المللی بهائی، که ابتدا در نیویورک و ژنو متمرکز شده بود، به مراکز منطقه‌ای در آدیس آبابا، بروکسل، و جاکارتا گسترش یافت. در سطح ملی، دفاتر امور خارجی به تدریج یاد گرفتند که چگونه به صورت سیستماتیک در گفتگوهای ملی خاص به نمایندگی از جوامع مربوطه خود مشارکت کنند. در میان موضوعاتی که به صورت گسترده در ملت‌های مختلف مورد بررسی قرار گرفتند، پیشرفت زنان، نقش دین در جامعه، توانمندسازی معنوی و اخلاقی جوانان، ترویج عدالت، و تقویت انسجام اجتماعی بودند. امروزه، فرآیند جهانی یادگیری از تجربه کمک به این گفتگوهای ملی توسط دفتر گفتگوی عمومی در مرکز جهانی بهائی تسهیل می‌شود. و در سطح پایه در محله‌ها و روستاها، و در حرفه‌ها و فضاهای اجتماعی دیگر که آن‌ها به عنوان افراد مشارکت می‌کنند، دوستان در حال یادگیری هستند تا مفاهیمی از نوشته‌های بهائی را به عنوان مشارکت در تحول اندیشه و عمل در میان هموطنان خود ارائه دهند که برای به وجود آوردن تغییرات سازنده ضروری است.

دخالت در تمامی این سطوح جامعه با شدت بیشتری می‌گردد زیرا که پروسه فروپاشی نظم قدیمی جهان افزایش می‌یابد و گفتگو به طور فزاینده‌ای خشن و دوپارچه می‌شود و منجر به بازگشت تنش بین دسته‌ها و ایدئولوژی‌های رقابتی که بشریت را تقسیم می‌کنند، می‌شود. در تطابق با درک بهائیان که تغییر تصور شده توسط بهاءالله نیاز به مشارکت همه دارد، بهائیان به دنبال کار با افراد و سازمان‌های همدلی که اهداف مشترکی را دنبال می‌کنند هستند. در این تلاش‌های مشترک، دوستان بینش‌های خود از تعلیمات بهاءالله به اشتراک می‌گذارند و همچنین درس‌های عملی بدست آمده در تلاش‌های خود برای ساخت جامعه را، در حالی که در عین حال از تجربه همکاران همکاری‌کننده خود یاد می‌گیرند. در همکاری با افراد، جوامع و سازمان‌ها هم شهری و هم دولتی، دوستان آگاهی را حفظ می‌کنند که گفتگو در مورد بسیاری از مسائل اجتماعی ممکن است بحث‌برانگیز یا با اهداف سیاسی درهم تنیده شوند. در تمام تنظیمات که بهائیان به طور عمیق‌تر با جامعه وسیع‌تر درگیر می‌شوند، آن‌ها به دنبال ایجاد اجماع و وحدت فکری و ترویج همکاری و جستجوی مشترک برای راه‌حل‌های مشکلات فوری بشری هستند. برای آن‌ها، وسایلی که از طریق آن هدف به دست می‌آید به اندازه خود هدف مهم است.

همان‌طور که فرآیند درگیر شدن بیشتر در زندگی جامعه وسیع‌تر در جوامع بهائی در سراسر جهان ریشه دوانید، ابتدا همراه با کار تبلیغ و توسعه اداره پیش رفت. با این حال، در دهه‌های اخیر، تلاش‌ها برای اقدامات اجتماعی و مشارکت در گفتگوهای جامعه با آن‌هایی که مربوط به گسترش و استحکام‌بخشی بود هماهنگی قابل توجهی پیدا کردند زیرا دوستان به طور فزاینده عناصر چارچوب مفهومی برای اقدام از برنامه‌های جهانی را بکار بردند. همان‌طور که دوستان در خوشه‌های خود کار می‌کنند، به طور اجتناب‌ناپذیر به زندگی جامعه اطرافشان کشیده می‌شوند و فرآیند یادگیری که تلاش‌ها برای رشد و ساخت جامعه را هدایت می‌کند به طیف گسترده‌تری از فعالیت‌ها گسترش می‌یابد. زندگی جامعه به طور فزاینده با سهم آن در پیشرفت مادی، اجتماعی و معنوی مشخص می‌شود زیرا که دوستان توانایی خود را برای درک شرایط جامعه اطراف، ایجاد فضاهایی جهت بررسی مفاهیم از وحی بهاءالله و از زمینه‌های مرتبط دانش بشری، آوردن بینش‌ها برای حل مسائل عملی و ساخت ظرفیت در میان مؤمنین و در جامعه وسیع‌تر پرورش می‌دهند. به دلیل همگنی رو به فزونی در سراسر زمینه‌های کوشش مختلف، فعالیت‌های پایه‌ای‌ترین برای توسعه اجتماعی و اقتصادی از چند صد در سال ۱۹۹۰ به چند هزار تا سال ۲۰۰۰ و به ده‌ها هزار تا سال ۲۰۲۱ رشد کرده‌اند. دخالت بهائیان در گفتگوهای اجتماعی در بسیاری از تنظیمات، از محله‌ها تا ملت‌ها، با واکنش مثبت برانگیز قابل توجهی مواجه شده‌اند، زیرا یک بشریت که توسط مشکلات متعدد ناشی از عملکرد نیروهای فروپاشی سردرگم و تقسیم شده است، بطور مشتاقانه به دنبال بینش‌های جدید است. در تمامی سطوح جامعه، رهبران فکر به طور فزاینده با جامعه بهائی با مفاهیم تازه و رویکردهای شدیداً مورد نیاز توسط جهانی که به طور فزاینده ای بی‌وحدت و کارکرد ناکارآمد است، شناخته می‌شوند. قدرت ساخت جامعه از ایمان، که ابتدا در آغاز قرن اول عصر تکوین بیشتر نهفته بود، اکنون به طور فزاینده در کشور به کشور قابل رویت است. رهایی این قدرت سازندگی جامعه ناشی از یک آگ

اهی و توانایی جدید برای یادگیری بین افراد، جوامع و نهادها در سراسر جهان قرار است نشان‌دهنده مرحله کنونی و چند مرحله بعدی در روند طرح الهی باشد.

توسعه مرکز جهانی بهائی

همزمان با رشد ایمان و گسترش اداره، توسعه‌های هم اهمیتی در مرکز جهانی بهائی طی قرن اول عصر تکوین اتفاق افتادند، که تحت تاثیر انگی وقتی که گام‌های بهاءالله بر ساحل عکّا نهاده شد، فصل اوج وزارت او آغاز گردید. خداوند لشکریان در سرزمین مقدس متجلی شد. ورود او از زبان‌های پیامبران هزاران سال پیش پیشگویی شده بود. اما تحقق این پیشگویی نتیجه اراده خود او نبود، بلکه تحت فشار آزار و اذیت دشمنان سرسختش به ناچار رخ داده بود، که به تبعید او ختم شد. «با ورود ما،» او در یکی از لوح‌ها بیان کرد، «ما را با پرچم‌های نور خوشامد گفته شد، آن‌گاه با صدای روح خطاب به ما گفته شد: ‘به زودی همه کسانی که بر روی زمین هستند تحت این پرچم‌ها متحد خواهند شد’.» نفوذ معنوی آن سرزمین توسط حضور وی و دفن پیکر مقدسش، و به زودی پس از آن، پیکر مقدس ندیمش که خود مظهر خدا بود، به میزان اندازه‌ناپذیری افزایش یافت. اکنون این نقطه، مقصدی است که قلب هر بهائی به سمت آن جذب می‌شود، مرکز اصلی توجهات آنها و هدف هر زائر جویای کمال. امکانات مقدس بهائی از مردم سرزمین مقدس و در واقع از مردم هر سرزمینی استقبال می‌کند. آنها امانت گرانبهایی برای کل بشریت هستند.

با این حال، وضعیت بهائیان در مرکز روحانی ایمانشان در پایان دوران قهرمانآمیز و برای سال‌های بسیاری پس از آن ناپایدار بود. با چه مشقتی از زمان‌هایی، ‘عبدالبهاء حتی امکان ادای نماز در محل استراحت پدرش را داشت. چه موقعیت خطرناکی داشت، وقتی که به ناحق با اتهام فتنه‌گری برای ساخت ساختمانی که به فرمان بهاءالله، پیکر دنیوی باب پس از سفر طولانی از محل شهادتش در آن قرار داده شد، مورد پیگرد قرار گرفت. شرایط پرخطر و ناامن مرکز جهانی به دوران وزارت نگهبان ادامه یافت، همان‌طور که هنگامی که کلیدهای حرم بهاءالله توسط ناقضان عهد به زودی پس از این‌که او وظایف خود را به عهده گرفت، ضبط شد. بنابراین، میان نخستین و مهم‌ترین وظایف شوقی افندی که از طول وزارت خود دنبال می‌کرد، حفاظت و حفظ، توسعه و زیباسازی دو حرم مقدس و دیگر امکانات مقدس بودند. برای رسیدن به این هدف، او مجبور شد تا از دوره‌ای از تغییرات آشفته در سرزمین مقدس - از جمله اختلال اقتصادی جهانی، جنگ، انتقال سیاسی مکرر، و ناپایداری اجتماعی - عبور کند، در حالی که مانند ‘عبدالبهاء پیش از خود، اصول باقیمانده بهائی را از قبیل اتحاد با تمام مردمان و احترام به مقامات دولتی مستقر را حفظ می‌کرد. گاهی اوقات، حتی باید انتقال پیکر بهاءالله به مکان مستحکم‌تری بر فراز کوه کرمل را آرزو کند تا از حفاظت آن اطمینان حاصل شود. و او با پایداری در حیفا در زمان‌های آشوب و نزاع باقی ماند، حتی در حالی که راهنمایی می‌کرد جمع کوچک از مؤمنان محلی را برای پراکنده شدن به سایر نقاط دنیا. این وظیفه فرساینده اما بی‌وقفه ادامه یافت تا روزهای پایانی او، زمانی که حرم بهاءالله سرانجام به عنوان یک امکان مقدس بهائی توسط مقامات مدنی به رسمیت شناخته شد و جهان بهائی سرانجام آزاد شد تا مقدس‌ترین سایت خود را حفظ و زیبا کند.

طی تلاش‌هایش برای پیدا کردن، بازسازی، و حفاظت امکانات مقدس، نگهبان مالکیت‌های اطراف حرم مقدس و کاخ بحجی را به‌طور قابل‌توجهی گسترش داد و آنچه که در نهایت به باغ‌های رسمی وسیع تبدیل شود را آغاز کرد. در کوه خدا، او ساخت حرم باب را که توسط ‘عبدالبهاء آغاز شده بود به تکاملی دیر هنگام رساند، سه اتاق اضافه کرد، تالار آن را ایجاد کرد، گنبد طلایی آن را بالا برد و اطراف آن را با باغات سرسبز احاطه کرد. او «قوس دورانداخته که صرح‌های نظام مدیریتی جهانی بهائی» قرار می‌گیرند را مشخص کرد؛ ساختمان اولیه آن را در یکی از انتهاهای این قوس یعنی بنای بایگانی‌های بین‌المللی برپا کرد؛ و در قلب آن، مکان‌های استراحت بالاترین برگ زندگی، برادرش و مادرشان قرار داد. زحمات نگهبان برای توسعه مرکز جهانی تحت مدیریت خانه عدل اعظم ادامه یافت. زمین‌های بیش‌تر و اماکن مقدس خریداری و زیبا شدند، ساختمان‌ها روی قوس برپا شدند، و تراس‌ها از پایین به بالای کوه کرمل گسترش یافتند، همان‌طور که ابتدا توسط ‘عبدالبهاء تصور شده بود و توسط نگهبان آغاز شده بود. پیش از پایان قرن اول عصر تشکیلاتی، ملکیت در اطراف حرم باب به بیش از ۱۷۰،۰۰۰ مترمربع افزایش یافت، در حالی که یک سری مبادلات و خرید زمین، ملکیت مستقیماً اطراف حرم بهاءالله را از تقریباً ۴۰۰۰ تا بیش از ۴۵۰،۰۰۰ مترمربع گسترش داد. و در ۲۰۱۹ ساخت حرمی در عکّا، نزدیک به باغ رضوان، آغاز شد که به عنوان محل استراحت نهایی عبدالبهاء خدمت کند.

در طول قرن، روند توسعه مرکز اداری بهائی نیز سرعت گرفت. برای سال‌های زیادی، اوایل وزارت خود، نگهبان برای کمک کردن به کمک‌کنندگان توانمند آرزو داشت، اما جهان بهائی در آن زمان برای فراهم کردن حمایت لازم بیش از حد كوچك بود. با این حال، همان‌طور که جامعه رشد کرد، خانه عدل اعظم توانست به‌طور فزاینده‌ای از جریان مستمر داوطلبان برای تاسیس واحدها و آژانس‌های حیاتی برای ایمانی که به سرعت در حال توسعه است استفاده کند، خدمت به نیازهایی که در مرکز جهانی و همچنین اجتماعاتی که در سراسر جهان گسترش می‌یافتند. سوالات و توصیه‌ها، بینش‌ها و راهنمایی‌ها، مهمانان و زائران اکنون بین تمام نقاط کره زمین و قلب جهان بهائی به طور مداوم در جریان هستند. در سال ۱۹۸۷، پس از دهه‌ها تغییر و عدم قطعیت، تلاش‌های صبورانه‌ای که پیش‌تر توسط شوقی افندی برای برقراری روابط خوب با مقامات مدنی در اسرائیل آغاز شده بود به این نتیجه رسید که به رسمیت شناخته شدن وضعیت مرکز جهانی بهائی به عنوان مرکز روحانی و اداری جامعه جهانی بهائی، تحت حفاظت خانه عدل اعظم.

همان‌طور که روابط بین افراد، اجتماعات و موسسات با زمان تحول یافته و بر دستاوردهای قبلی ساخته شده و به چالش‌های جدید پاسخ می‌دهند، همان می‌توان در مورد مرکز جهانی بهائی و روابط آن با بهائیان سراسر جهان گفته شود. ارتباط نزدیک و ناگسستنی مرکز روحانی و اداری با توسعه دنیای بهائی در پیام ۲۴ مه ۲۰۰۱ که ما به مؤمنان جمع‌شده برای مراسم نمایان کردن پروژه‌های در کوه کرمل مخاطب قرار گرفتیم، ضبط شد: «ساختمان‌های مجللی که اکنون در امتداد قوسی که توسط شوقی افندی برای آن‌ها بر دامنه کوه خدا مشخص شده، قرار گرفته‌اند، به همراه پرواز باشکوه تراس‌های باغ که حرم باب را در برگرفته‌اند، تجلی قدرت بی‌پایانی هستند که امری را که خدمت می‌کنیم به حرکت درمی‌آورند. آنها شاهدی جاودان بر این حقیقت هستند که پیروان بهاءالله با موفقیت پایه‌های جامعه‌ای جهانی که از تمام تفاوت‌هایی که نژاد بشری را جدا می‌کند فرا روی کرده‌اند، نهاده‌اند و نهادهای اصلی نظم اداری منحصر به فرد و ناپذیری که زندگی این جامعه را شکل می‌دهند، پدید آورده‌اند. در تبدیلی که در کوه کرمل رخ داده است، علت بهائی به عنوان واقعیتی قابل مشاهده دوستان بسیار عزیز! در پایان قرن اول عصر تکوینی، جهان بهائی خود را مملو از توانایی‌ها و منابعی می‌یابد که در زمان رحلت ‘عبدالبهاء، تنها به طور مبهمی تصور می‌شد. نسل‌ها کار کرده‌اند و امروز جمعیت بزرگی در سراسر جهان پرورش یافته‌اند - روح‌های مقدسی که به‌طور جمعی در ساخت نظم اداری ایمان بهایی، گسترش دایره‌ زندگی جامعه، عمیق‌تر کردن دخالت با جامعه و توسعه‌ی مرکز روحانی و اداری خود مشغول‌اند.

این مرور مختصر از صد سال گذشته نشانگر این است که چگونه جامعه بهائی، در تلاش برای اجرای سیستماتیک سه منشور الهی، به خلقت جدیدی تبدیل شده است، همانطور که توسط ‘عبدالبهاء پیش‌بینی شده بود. همان‌گونه که انسان از مراحل مختلف رشد و توسعه جسمانی و فکری عبور می‌کند و به بلوغ می‌رسد، جامعه بهائی نیز به صورت ارگانیک، از نظر اندازه و ساختار، همچنین در درک و چشم‌انداز، رشد کرده و مسئولیت‌ها را در آغوش می‌کشد و روابط را میان افراد، جوامع و نهادها تقویت می‌کند. طی این قرن، در تنظیمات محلی و همچنین در سطح جهانی، مجموعه‌ای از پیشرفت‌هایی که توسط جامعه بهائی تجربه شده است، امکان پیگیری اقدامات هدفمند در طیف گسترده‌تری از کوشش‌ها را میسر ساخته است.

هنگامی که عصر قهرمانی به پایان رسید، جامعه با سوالات بنیادین در مورد چگونگی سازماندهی امور اداری خود برای پاسخ به نیازهای برنامه الهی مواجه شد. محافظ در راهنمایی دوستان در یادگیری چگونگی رویارویی با این سوالات اولیه، فرایندی که در ترتیبات بین‌المللی نوپایی که در زمان رحلت او برقرار بود، به اوج رسید، کمک کرد. ظرفیتی که طی آن دوره ساخته شد، جهان بهائی را قادر ساخت تا با مجموعه جدیدی از سوالات در مورد چگونگی انجام کار ایمان در سطح بیشتری از عرض و پیچیدگی تحت رهبری خانه عدالت امری، به پیش برد. سپس، بار دیگر، پس از پیشرفت قابل توجه در چند دهه، سوالات بیشتری در مورد فرصت‌های بزرگتر در رابطه با جهت‌‌گیری آینده امر پیش روی آن‌ها قبل از شروع برنامه چهار ساله ظاهر شد که چالش جدیدی را برای دوره بعدی توسعه متمرکز بر حصول پیشرفت قابل توجه در فرایند ورود به صفوف توسط نیروهای مردمی در تمام نقاط جهان، تعیین کرد. این توانایی رو به رشد برای حل پرسش‌های پیچیده و سپس رویارویی با سوالات دشوارتر، فرایند یادگیری را که پیشرفت ایمان را به جلو می‌راند، مشخص می‌کند. بنابراین، آشکار است که با هر گام به جلو در تکوین ارگانیک آن، جهان بهائی قدرت‌های جدید و ظرفیت‌های تازه‌ای را توسعه می‌دهد که به آن اجازه می‌دهد تا با چالش‌های بزرگ‌تری روبرو شود در حالی که به دنبال تحقق هدف بهاءالله برای بشریت است. و این روند ادامه خواهد داشت، با وجود تغییرات و اتفاقات جهان، از طریق بحران و پیروزی، با تحولات غیرمنتظره بسیاری، از طریق مراحل بی‌شمار عصر تکوینی و عصر طلایی تا انتهای عصر تشریعی.

در سال‌های پایانی قرن اول عصر تکوینی، چارچوب مشترکی برای عمل به وجود آمد که به مرکز کار جامعه تبدیل شده و فکر و نظر را تغذیه کرده و به فعالیت‌های پیچیده‌تر و مؤثرتر شکل می‌دهد. این چارچوب به طور مداوم از طریق انباشت تجربه و هدایت خانه عدل بزرگ تکامل می‌یابد. عناصر محوری این چارچوب حقایق روحانی و اصول اساسی وحی هستند. عناصر دیگری که نیز به اندیشه و عمل کمک می‌کنند شامل ارزش‌ها، نگرش‌ها، مفاهیم، و روش‌ها می‌شوند. عناصر دیگر شامل درک جهان فیزیکی و اجتماعی از طریق بینش‌های استخراج شده از شاخه‌های مختلف دانش هستند. در این چارچوب که به طور مداوم در حال تکامل است، بهائیان در حال یادگیری هستند که چطور به طور سیستماتیک تعالیم بهاءالله را به اقدام تبدیل کرده و اهداف بلند او برای بهبود جهان را محقق سازند. اهمیتا این ظرفیت رو به رشد برای یادگیری، و تأثیرات آن بر پیشرفت بشریت در مرحله کنونی توسعه اجتماعی آن، قابل بزرگ‌نمایی نیست.

چقدر جهان بهائی دستاوردهای زیادی داشته است! چقدر کارهای باقی‌مانده باید انجام شود! برنامه نه ساله وظایفی را که در پیش رو قرار دارند، شرح می‌دهد. در میان موضوعات مورد توجه تکثیر و تشدید برنامه‌های رشد در خوشه‌ها در سراسر جهان و افزایش هماهنگی در کار ساختن جامعه، اقدام اجتماعی و مشارکت در گفتمان‌های رایج از طریق تلاش‌های هماهنگ سه قهرمان برنامه قرار دارند. موسسه‌ی تربیتی بیشتر تقویت خواهد شد و به عنوان یک سازمان آموزشی که توانمندی‌ها برای خدمت را توسعه می‌دهد، ادامه خواهد یافت. بذرهایی که در قلب دوره‌های متوالی جوانان کاشته می‌شوند، توسط فرصت‌های آموزشی دیگر پرورش خواهند یافت تا هر روح را برای کمک به پیشرفت اجتماعی و رفاه قادر سازند. حرکت جوانان در سراسر دنیا تکمیل خواهد شد توسط پیشرفت بی‌سابقه زنان به عنوان شریکان کامل در امور جامعه. ظرفیت نهادهای بهائی در همه سطوح تقویت خواهد شد، با توجه ویژه به تأسیس و توسعه مجامع محلی و ارتقاء تعامل آن‌ها با جامعه وسیع‌تر و رهبران آن. زندگی فکری جامعه پرورش داده خواهد شد تا شدت و وضوح اندیشه لازم را برای اثبات به یک بشریت شک‌کننده قابلیت کاربردی درمان شفابخش تعالیم بهاءالله فراهم آورد. و تمام این تلاش‌ها از طریق سلسله‌ای از برنامه‌ها ادامه خواهند یافت که شامل یک چالش است، که کمتر از یک نسل نیست، که جهان بهائی را از آستانه قرن سوم خود عبور خواهد داد.

تلاش‌های مصمم برای به دست آوردن درک عمیق‌تری از تعالیم بهاءالله و زندگی مطابق با آن، در چارچوب وسیع‌تر فرایند دوگانه تفرق و انسجامی که توسط شوقی افندی توصیف شده است، انجام می‌شود. رسیدن به هدف از سلسله برنامه‌های کنونی - آزادسازی اقدامات رو به افزایش قدرت سازمان‌دهنده‌ی اجتماعی ایمان - نیازمند توانایی خواندن واقعیت جامعه در پاسخ به این فرایندهای دوگانه و شکل‌گیری آن است.

کثرت نیروهای مخرب و رویدادها، شامل تخریب محیط زیست، تغییرات آب و هوایی، همه‌گیری‌ها، افول دین و اخلاق، از دست دادن معنا و هویت، فرسایش مفاهیم حقیقت و عقلانیت، فناوری بی‌پروا، تشدید پیش‌داوری‌ها و منازعات ایدئولوژیکی، فساد گسترده، آشفتگی‌های سیاسی و اقتصادی، جنگ و نسل‌کشی، ردپاهای خود را به صورت خون و درد بر صفحات تاریخ و زندگی میلیاردها نفر به جا گذاشته‌اند. در همین حال، روندهای سازنده امیدبخش نیز قابل تشخیص‌اند که موجب آن «تخمیر جهانی» شده‌اند که شوقی افندی گفته است به سمت آن پیش می‌روند «برای پاک‌سازی و بازآرایی بشریت در انتظار روزی که کلیت نوع انسان شناخته شده و وحدت آن برقرار گردد». گسترش روح همبستگی جهانی، آگاهی بیشتر از وابستگی‌های جهانی، پذیرش اقدامات مشارکتی میان افراد و نهادها، و خواهش شدیدتر برای عدالت و صلح، روابط انسانی را به شکلی عمیق تغییر می‌دهند. و بنابراین، حرکت جهان به سوی دیدگاه بهاءالله با گام‌های بی نیروهای مخربی که جهان را به طوفان می‌کشانند، از اجتماع بَهائی نیز بی‌تأثیر نیستند. در واقع، تاریخ هر جامعه‌ی ملی بَهائی را نشانه‌های آنان زده است. بنابراین، در مکان‌ها و زمان‌های مختلف، پیشرفت یک جامعه‌ی خاص توسط تمایلات اجتماعی نفوذ‌پذیر مختل یا به طور موقت محدود یا حتی با مخالفت‌ها خاموش شده است. بحران‌های اقتصادی دوره‌ای منابع مالی محدود ایمان را کاهش داده، پروژه‌های رشد و توسعه را مختل کرده‌اند. اثرات جنگ جهانی برای مدتی توانایی اکثر جوامع برای اجرای برنامه‌های سیستماتیک را فلج کرده است. کش مکش‌هایی که نقشه سیاسی جهان را بازآفرینی کرده‌اند، مانعی برای مشارکت کامل برخی جمعیت‌ها در کار علت خلق کرده‌اند. پیش‌فرض‌های دینی و فرهنگی که زمانی در حال عقب‌نشینی تصور می‌شدند، با خشونتی تازه دوباره پدیدار شده‌اند. بَهائی‌ها با استقامت و عزم راسخ تلاش کرده‌اند تا با این چالش‌ها روبرو شوند. با این حال، طی قرن گذشته، واکنش نجیبانه‌تر به نیروهای میزبان که برای مخالفت با پیشرفت علت رها شده بودند، از هیچ‌کس شاهد نبوده‌ایم که بَهائی‌های ایران باشند.

از نخستین سال‌های خدمت نگهبان، آزار و اذیتی که بَهائی‌های ایران طی عصر قهرمانانه تحمل کرده بودند به صورت امواج خشونت‌آمیز سرکوب بر آن جامعه ادامه یافت، که در پی انقلاب ایران شدت گرفت و با حملات و کمپین سیستماتیک ستم همراه بود و بدون وقفه تا کنون ادامه دارد. با وجود همه مصائبی که تحمل کرده‌اند، بَهائی‌های ایران با شجاعت خم نشده و انعطاف‌پذیری سازنده پاسخ داده‌اند. آن‌ها با دستاوردهایی مانند تأسیس موسسه عالی بَهائی برای تضمین تعلیم نسل‌های آینده، تلاش‌ها برای تحول دیدگاه‌های مردم عادل در داخل و خارج از کشور، و بالاتر از همه، تحمل بی‌شمار بی‌عدالتی‌ها، خفت‌ها و کمبودها، به منظور حمایت از هم‌کیشان خود، حفظ یکپارچگی ایمان بهاءالله در سرزمین محبوب او، و محافظت از حضورش در آن سرزمین به عنوان منفعتی برای شهروندانش، افتخاراتی جاودانه کسب کرده‌اند. در چنین بروز استقامت‌های نیکو، تقدیس تعهد و حمایت متقابل، درس‌های ضروری برای پاسخ جهان بَهائی به تسریع نیروهای مخرب که می‌توان انتظار داشت در سال‌های آینده وجود داشته باشد، نهفته است.

در قلب چالش‌ها، چالشی که از درگیری فرآیندهای یکپارچه‌سازی و انحلال ناشی می‌شود، چالش حفظ وصف بهاءالله از واقعیت و تعالیمش، در حالی که از کشش بحث‌های جنجالی و قطبی‌کننده و نسخه‌های فریبنده که بازتاب تلاش‌های بی‌ثمر برای تعریف هویت انسانی و واقعیت اجتماعی از طریق مفاهیم انسانی محدود، فلسفه‌های مادی‌گرا و احساسات رقابتی است، مقاومت می‌شود. بهاءالله می‌گوید: «طبیب دانای همه‌چیز نبض بشریت را در دست دارد. او بیماری را تشخیص می‌دهد و دارویی را با حکمت غلط‌ناپذیرش تجویز می‌کند.» «ما به خوبی می‌توانیم درک کنیم که چگونه کل نژاد انسانی در برابر بلایا و مصائب بزرگ و بی‌شماری قرار گرفته است.» با این حال، او اضافه می‌کند: «آن‌هایی که توسط خودخواهی مست شده‌اند، خود را بین آن و پزشک بی‌نقص قرار داده‌اند. شاهد باشید که چگونه همه افراد، خودشان را نیز در بر گرفته‌اند، در تور دستکاری‌های خود.» اگر بَهائی‌ها در اندیشه‌های فریبنده مردم متخاصم در هم تنیده شوند، اگر آن‌ها ارزش‌ها، نگرش‌ها و رویه‌هایی را که عصر خودمحور و خدمت به خود را تعریف می‌کنند، تقلید کنند، رهایی نیروهای ضروری برای رهاندن بشریت از بلایا معطل و مسدود خواهد شد. بلکه، همانطور که نگهبان توضیح می‌دهد، «بنیان‌گذاران قهرمان نظم جهانی رو به رشد بهاءالله باید به قلل بلندتری از شجاعت دست یابند در حالی که بشریت به عمق‌های بزرگ‌تری از یأس، تنزل، اختلاف نظر و ناراحتی غرق می‌شود. اجازه دهید آن‌ها به آینده با اطمینان خاطر پیشروی کنند، مطمئن که ساعت تلاش‌های عظیم‌ترین‌شان و فرصت برترین کارهای بزرگ‌شان باید با آشوب‌های وحشتناک که اوج نزولی سرنوشت سرشت در حال افول سریع آن‌ها را مشخص می‌کند، همزمان باشد.»

کسی نمی‌تواند دقیقاً پیش‌بینی کند که نیروهای انحلال چه مسیری را در پیش خواهند گرفت، چه تشنج‌های شدیدی هنوز بشریت را در این عصر زایمانی مورد حمله قرار خواهند داد، یا چه موانع و فرصت‌هایی ممکن است پدید آیند، تا این روند به نقطه‌ی کمال خود در ظهور آن صلح بزرگ که رسیدن به مرحله‌ای را نشان خواهد داد که در آن، با شناسایی وحدت و یکپارچگی بشریت، ملل «اسلحه‌ی جنگ را کنار می‌گذارند و به ابزارهای بازسازی جهانی روی خواهند آورد.» با این حال، یک چیز قطعی است: فرآیند یکپارچه‌سازی نیز تسریع خواهد شد، تلاش‌های کسانی را که در حال آموختن ترجمه‌ی تعالیم بهاءالله به واقعیت هستند با آن‌هایی که در جامعه‌ی وسیع‌تر به دنبال عدالت و صلح هستند، به هم می‌بافد. در آغاز عدالت الهی، شوقی افندی به بَهائی‌های آمریکا توضیح داد که، با توجه به اندازه‌ی محدود جامعه‌شان و نفوذ اندکی که داشتند، باید در آن زمان، بر رشد و توسعه‌ی خود تمرکز کنند در حالی که تعلیم‌های او را به کار می‌بستند. با این حال، او وعده داد که زمانی خواهد رسید که آن‌ها خواسته خواهند شد تا با هموطنانشان در فرآیندی برای درمان و بهبود ملتشان همکاری کنند. آن زمان اکنون فرا رسیده است. و این تنها برای بَهائی‌های آمریکا نیست، بلکه برای بَهائی‌های جهان نیز صادق است، زیرا قدرت ایجاد جامعه‌سازی که در ایمان نهفته است، در اندازه‌های هرچه بیشتر آزاد می‌شود.

آزادسازی چنین قدرتی دلالت بر دهه‌های آینده دارد. هر ملت و هر ملتی نقشی برای ایفا کردن در مرحله‌ی بعدی بازسازی بنیادین جامعه بشری دارند. همه دارای بینش‌ها و تجربیات منحصربه‌فردی برای ساختن دنیای متحد هستند. و مسئولیت دوستان، به عنوان حاملان پیام بهسازی بهاءالله، کمک به جمعیت‌ها برای آزادسازی قابلیت‌های بالقوه‌شان برای دستیابی به بلندپروازی‌های برتر آن‌ها است. در این تلاش، دوستان این پیام گرانبها را با دیگران به اشتراک می‌گذارند، کوشش می‌کنند تا اثربخشی راه حل الهی را در زندگی افراد و جوامع نشان دهند، و با همه‌ی کسانی که ارزش‌ها و آرزوهای مشابه را درک و به اشتراک می‌گذارند، همکاری می‌کنند. در حالی که چنین می‌کنند، دیدگاه بهاءالله از دنیای متحد به مردمی که دیدگاه‌شان توسط آشفتگی حاکم بر جهان به کج‌راهه کشیده شده است، جهت‌دهی امیدوارکننده و روشنی ارائه خواهد داد، و مسیری سازنده برای همکاری‌ جستجوی راه‌حل‌هایی برای بیماری‌های اجتماعی مزمن خواهد بود. همانطور که روح ایمان به تدریج قلب‌ها را به آتش می‌کشد تا عشق را منتشر کرده و هویت مشت متن فارسی مقاله:

content=““توانایی‌هایی که عنایت همه‌توان ربوبی به آن ارزانی داشته است، بدون شک به عاملین آن امکان موفقیت در اهدافشان را خواهد داد. با این حال، بسیاری چیزها به روحیه و شیوه‌ای بستگی دارد که این وظیفه با آن انجام پذیرد. از طریق روشنی و استواری بصیرتشان، از برکت حیات‌بخش و زلال ایمان‌شان، از بی‌آلایشی شخصیت‌شان، از نیروی سخت‌کوشی قاطعانه‌شان، برتری بی‌بدیل اهداف و مقاصدشان، و دامنه‌ی بی‌نظیر دستاورد‌هایشان، کسانی که برای شکوه نام بزرگترین ... کار می‌کنند می‌توانند به بهترین شکل به جامعه‌ی بی‌بصر و بی‌ایمان و پریشان خویش نشان دهند که در ساعت فرجام آشکار‌شده‌ی خود، می‌توانند مأمنی از پناه به اعضایش پیشکش نمایند. آن‌گاه و تنها در آن هنگام است که این نهال نوپای نرم، تعبیه‌شده در خاک حاصلخیز نظم اداری معین‌شده ایزدی، و تحت تأثیر فرآیندهای پویای موسسات خویش، بارورترین و میوه‌ی مقصود خود را به بار خواهد آورد.”” /%}

خانه عدل اعظم

About The Universal House of Justice

The Universal House of Justice, established in 1963 and based in Haifa, Israel, is the supreme governing body of the Bahá’í Faith. Comprised of nine members elected every five years by the National Spiritual Assemblies, this institution is responsible for guiding the spiritual and administrative affairs of the Baha'i community globally.